با وجود حملات هوایی گسترده سعودیها به شهروندان یمنی از یک سو و تحرکات گسترده مزدوران آنها در نقاط مختلف این کشور از سوی دیگر، مذاکرات صلح کویت در نهایت با موافقت احزاب و جریان های یمنی و در رأس آنها «أنصارالله» و «کنگره ملی» در کویت آغاز شد و هم اکنون نمایندگان «منصور هادی» رئیس جمهوری فراری و مستعفی یمن و احزاب و جریان های داخلی این کشور با یکدیگر در حال مذاکره هستند.
تجربه یک سال گذشته این مسأله را به اثبات رسانده است که «منصور هادی» عنان اختیار خود را به دست شاه و شاهزادگان سعودی داده و هرگونه اراده تصمیم گیری در خصوص تحولات یمن را به آنها واگذار کرده است. استفعا از پست ریاست جمهوری و ایجاد خلأ سیاسی در کشور، درخواست از عربستان سعودی برای حمله نظامی به مردم بی گناه، کارشکنی های گسترده در مسیر حل سیاسی بحران یمن و پافشاری بر گزینه نظامی علیه مردم بی دفاع و در نهایت برکناری «خالد بحاح» و گماردن یک عنصر نزدیک به ریاض به جای او از جمله اقدامات منصور هادی طی یک سال گذشته بوده که هر کدام از آنها به تنهایی گواه بر سرسپردگی هادی به رژیم سعودی است.
بنابراین، بسیار بعید به نظر می رسد که خودِ منصور هادی از اینکه به ابزاری در دستان سعودیها تبدیل شده است، بی اطلاع باشد. حمایت سعودیها از وی به عواملی بازمی گردد که از جمله آنها می توان به دو عامل اصلی اشاره کرد؛
۱ـ مشروعیت بخشیدن به تجاوز نظامی آشکار علیه صدها هزار نفر از مردم بی گناه و القاء این اندیشه به افکار عمومی جهانیان که دخالت نظامی با درخواست رئیس جمهوری یمن صورت گرفته است؛ حال آنکه همه به خوبی می دانند که طبق قوانین بین المللی «منصور هادی» پس از استعفا از سِمَت خود چنین درخواستی را از عربستان سعودی داشته و در آن زمان اساسا حق مطرح ساختن چنین درخواستی را نداشته است.
۲ـ سعودیها به خوبی می دانند که در صورت تحقق خواسته دیرینه و البته تقریبا محال خود یعنی به زانو درآوردن مردم یمن و به زیر کشیدن جنبش «أنصارالله»، تنها گزینه ای که می تواند با تکیه زدن بر کرسی قدرت، خواسته های آنها را پیاده و طبق امیال آنها پیش برود در شرایط کنونی کسی نیست جز «منصور هادی».
در نتیجه اگر سرسپردگی و وابستگی منصور هادی به رژیم سعودی را قبول کنیم، طرفی که در مقابل احزاب جریان های سیاسی یمن از جمله «أنصارالله» و «کنگره ملی» بر سَر میز مذاکره نشسته است، در ظاهر نمایندگان هادی محسوب می شوند و در حقیقت دستورات خود را از ریاض دریافت می کنند. حال این سؤال مطرح می شود که چه چیزی موجب شده تا مقامات سعودی با مذاکرات صلح موافقت کنند؟
واقعیت این است که مقامات سعودی با توجه به تحولات میدانی در یمن «مجبور» به موافقت با برگزاری مذاکرات صلح شدند. تحولات میدانی در یمن طی ۱۳ ماه گذشته طبق معادلات از پیش تعیین شده سعودیها پیش نرفت و آنگونه که آنها گمان می کردند، نتوانستند استان عدن را به تصرف خود درآورده و پروژه دو قطبی سازی «عدن ـ صنعاء» را کلید بزنند، بدین گونه که عدن را به عنوان پایتخت خود اعلام و صنعاء را نیز تا اطلاع ثانوی و فراهم شدن فرصتی مناسب برای اشغال آن، به یمنی ها واگذار کنند.
از سوی دیگر، سعودیها هیچگاه پیش بینی نمی کردند که ارتش و نیروهای مردمی یمن توان و قدرت مقابله با آنها در مرزهای مشترک دو کشور را داشته باشند. به همین دلیل حملات خمپاره ای و بعضا موشکی ارتش و نیروهای مردمی یمن به پایگاه های سعودی به ویژه در مناطق مرزی «جیزان»، «نجران» و «عسیر» موج گسترده ای از نگرانی را در مقامات سعودی به وجود آورده است. حملات به مرزها از یک سو موجب ایجاد رعب و وحشت در شهروندان سعودی شده و از سوی دیگر روز به روز تلفات بیشتری را از نظامیان این رژیم می گیرد.
در نتیجه، سلسله تحولات میدانی گذشته و کنونی یمن، سعودیها را علی رغم میل باطنی آنها به پای میز مذاکره کشانده تا به نوعی آرامش را در مرزهای مشترک خود با یمن برقرار سازند. علاوه بر این، سعودیها از مذاکرات به دنبال خروج آبرومند از باتلاق یمن هستند. آنها طی ۱۳ ماه گذشته موفق به تحقق هیچیک از اهداف از پیش تعیین شده خود در یمن نشدند؛ نه موفق به بازگرداندن «منصور هادی» به صحنه قدرت شدند و نه توانستند استان عدن را به تصرف خود درآورند.
بر همین اساس، به نظر می رسد رژیم سعودی تلاش می کند حداقل برای رهایی از بار مالی سنگین عملیات نظامی وحشیانه در یمن در سایه بحران بی سابقه کسری بودجه، به نوعی توافق های احتمالی آینده را دستاویزی برای خروج آبرومندانه از باتلاق قرار دهد تا بدین ترتیب به افکار عمومی اینگونه القاء شود که رژیم سعودی پس از سلسله گفتگوهای یمنی ـ تصمیم به خروج از یمن گرفت و نه به دلیل سلسله شکست های متعددی که متحمل آنها شد.
در این میان، موافقت احزاب داخلی یمن در مذاکرات صلح کویت نیز پس از آن اعلام شد که سازمان ملل نامه ای را به جنبش «أنصارالله» و حزب «کنگره» ملی تسلیم کرد. به گفته «محمد عبدالسلام» سخنگوی جنبش أنصارالله یمن، سازمان ملل در نامه ارسالی خود برای احزاب یمن در خصوص برخی مسائل مربوط به یمن توضیح و درباره برخی مسائل دیگر تضمین هایی را ارائه کرده است. باید منتظر ماند و دید آنها سازمان ملل می تواند مجری تضمین های ارائه شده به احزاب یمنی باشد یا خیر.
آنگونه که در حال حاضر از روند مذاکرات برمیآید، به سختی می توان درنمای روشنی را برای آن متصور بود، چراکه آخرین گزارش ها حاکی از کارشکنی های نمایندگان «عبد ربه منصور هادی» ـ که در واقع از ریاض دستور می گیرند ـ در زمینه امضای توافق آتش بس دائمی است. اظهارات اخیر «محمد عبدالسلام» سخنگوی جنبش «أنصارالله» نیز خود به تنهایی گویای روند مذاکرات کنونی است. وی در این خصوص می گوید: «تداوم حملات هوایی عربستان سعودی به یمن و بمباران زیرساخت ها و منازل بیانگر این است که توقف حملات نظامی سعودی ها در یمن بی پایه و اساس است». عبدالسلام همچنین می افزاید: «روند رایزنی ها و مذاکرات حل بحران یمن در سایه تجاوزات سعودی ها تفاوتی نسبت به دوره قبل نداشته است».
بر اساس آنچه که گفته شد، روند گفتگوهای کنونی برای برقراری صلح در یمن بر خلاف اظهارات «اسماعیل ولد الشیخ» که اعلام کرده بود بیش از پیش به صلح نزدیک شده ایم، مثبت ارزیابی نمی شود و طرف مقابل تنها با دو هدف از پیش تعیین شده بر سَر میز مذاکرات حاضر شده است؛
۱ـ پیش بردن مذاکرات بر مبنای مذاکره برای مذاکره تا امتیازی به احزاب یمنی داده نشود.
۲ـ حصول توافقی بر سَر برقراری آرامش در مرزهای مشترک به منظور کاهش میزان تلفات نظامیان سعودی.